گونه های بسیاری در جهان وجود دارند که برای تکامل و بقاء خود چاره ای جز نفوذ به بدن موجودات دیگر ندارند . در این میان انسان نیز ناخواسته میزبان این بیگانگان قرار میگیرد، تا بقاء نسل بعد آنها را تضمین نماید .
علاوه بر لارو معدودی از دو بالان (بیگانه1) بسیاری از کرمهای حلقوی و یا پهن، بخشی از زندگی خود را در بدن انسان می گذرانند که به انگلهای داخلی موسوم هستند.
انگلها از راهای مختلف بدن را آلوده می کنند؛ یا مستفیما از طریق پوست وارد می شوند و یا از طریق دهان باعث سرایت بیماری می شوند.
گونه Fasciola hepatica یا کرم کبد گوسفند بیشتر در مجاری صفراوی گوسفند و یا گاو و به طور اتفاقی در انسان یافت می شود حضور این انگل در بدن باعث استحاله و تخریب کبدی و دربرخی موارد مرگ می شود. کرمهای کبد را جز کرمهای پهن و در رده ی کپلکها یا بادکش داران(Termatoda) دسته بندی می کنند.
نحوه آلودگی میزبان به این ترتیب است که تخمهایی کرم کبد که از طریق مدفوع میزبان دیگری دفع شده است طی مدت 9 روز در محیط گرم و مرطوب رشد کرده و از هر تخم یک لارو میکروسکوپی خارج می شود که به این لارو در اصطلاح میراسیدیوم(Miracidium) می گویند ، هر میراسیدیوم تنها 8 ساعت زمان دارد تا نوعی خاصی از حلزون به نام Lymnea bulimoides و یا Lymnea columella را بیابد در غیر اینصورت از بین می رود . به محض اینکه میراسیدیوم حلزون مناسب را پیدا کند از طریق بافتهای نرم حلزون وارد محفظه ریوی یا عروق لنفی آن می شود.
در بدن حلزون، میراسیدیوم ها طویل می شوند و به صورت کیستهای موسوم به اسپوروکیست در می آیند. در داخل هر اسپوروکیست(Sporocyst) تقسیمات سلولی زیادی رخ می دهد و نوع دیگری از لارو به نام ردیا(Redia) از هر کیست خارج می شود. بین 3 تا 8 ردیا در هر کیست تولید می شود.
بعد از چند روز مجددا هر ردیا به صورت کیست در آمده و مجددا تقسیمات سلولی را از سر میگیرد ونوع سوم لارو به نام سرکاریا(Cercaria) را بوجود می آورند . سرکاریا که واجد دم بلندی است از بدن حلزون خارج می شود و شنا کنان در محیط مرطوب اطراف رودخانه خود را به یک گیاه می رساند و در آنجا مستقر می شود و به صورت کیست در می آید که در این مرحله به آن متا سرکاریا می گویند . به طور کلی از هر تخم کرم کبد که از بدن میزبان دفع می شود حدود 300 لارو سرکاریا بوجود می آید.
هنگامی که یک گوسفند و یا هر میزبان دیگری، علفهای آلوده به متا سرکاریا را بخورد ، کیست ها در معده هضم می شود و لاروها از جدار روده به طرف کبد می روند و چند هفته در کبد به سر می برند که این عمل آسیبهای جدی به بافت کبد می رساند ، لار وها پس از آن وارد مجاری صفراوی شده و چندین ماه در آنجا زندگی می کنند و بالغ می شوند. هر کرم کبد بالغ مجددا می تواند نیم میلیون تخم ایجاد کند که این تخمها از طریق مدفوع حیوان دفع شده و چرخه زندگی جانور ادامه می یابد .
شکل 1. چرخه زندگی کرم کبد گوسفندی
گونه های دیگر از بادکش داران(Termatoda) مانند Clonorchis sinensis ، Dicrocelium dentriticum و Schistosoma باعث آلودگی های بافتها انسانی می شوند .
گونه Clonorchis sinensis یا کرم کبد انسان ، چرخه زندگی مشابه کرم کبد گوسفند دارند با این تفاوت که سرکاریا پس از خروج از بدن حلزون بروی گیاهان استقرار نمی یابند بلکه در محیط رودخانه وارد بدن ماهیانی مانند کپور شده و از طریق آن باعث آلودگی انسان می شوند .
گونه شیستوزوما(Schistosoma) ظاهر جالبی دارد جانور نر اندازه ای در حدود 10 تا 15 میلیمتر دارد . لبه های جانبی بدن کرم بروی خود برگشته و محفظه ای شیار مانندی را بوجود آورده که کرم ماده در آنجا استقرار می یابد.
بر خلاف کرم کبد، شیستوزما در سیاهرگ های باب ، بزرگ سیاهرگ زیرین ، سیاهرگ مثانه ای و سیاهرگ طحال شخص آلوده زندگی می کند. تخمها از طریق سیاهرگ مثانه وارد مثانه شده و از طریق ادرار دفع می گردد اگر ادرار وارد آب شود، تخمها تبدیل به میراسیدیوم شده و برای یافتن حلزون مناسب به تکاپو می افتند . میراسیدویمی که وارد بدن حلزون می شود بر خلاف کرم کبد ردیا تسکیل نمی دهد و از کیست مستقیما سرکاریا خارج می گردد . سرکاریای شیستوزوما علاوه بر اینکه از طریق دهان وارد می شود می تواند پوست انسان را در نواحی مانند انگشتان پا سوراخ کند و مستقیم وارد بدن شود و با تجمع در سیاهرگها بیماری به نام schistosomiasis را بوجود می کرد .
شکل 2. چپ : شیستوزمای نر، نوع ماده را در شیاری که از لبه های جانبی بدنش ایجاد شده نگه داری می کند. راست: شیستوزوماسیس به علت تجمع شسیتوزوما در سیاهرگ ها بوجود می آید .
بسیاری از گونهها از لحاظ ظاهری شباهت بسیار زیادی به یکدیگر دارند؛ شاید بسیاری ندانند که بیدها و پروانهها چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند و این شامل گونههای دیگر مانند پلنگ و یوزپلنگ، سوسمار و تمساح و حتی قورباغهها و وزغها نیز میشود. یاس سفید یک گیاه است اما یاس سفید، یاس بنفش نیست؛ این جمله شاید بسیار ساده به نظر برسد اما با اینکه هر دو جنس را یاس می نامیم، در حقیقت دوجنس متفاوت هستند. بسیاری از ما به راحتی گونههای مختلف را به جای یکدیگر معرفی میکنیم؛ برای مثال اگر به یک بید بگوییم چه پروانه ی زیبایی دقیقاٌ مثل این است که به یک انسان بگوییم چه میمون زیبایی؛ حال برای رفع این سوء تفاهم ها بهتر است در مورد تفاوتهای گونههای شبیه به یکدیگر کمی بحث کنیم تا تفاوتهای آنها آشکارتر گردد.
پرانهها و بیدها از لحاظ مورفولوژی، آناتومی و رفتاری با یکدیگر متفاوتند. شاید واضح ترین تفاوت بین این دو گروه شاخکهای (حس گرهای) آنها باشد. شاخک (آنتن) در پروانهها ظریف، رشته مانند و در انتها گرزی شکل است حال آنکه آنتن بیدها، پر مانند و یا شانه مانند است و در معدودی که آنتن رشته مانند دارند برخلاف پروانهها انتهای آنتن گرزی شکل نیست و بر اساس همین تفاوت است که پروانهها را در زیر راستهی Rhopalocera (شاخک گرزی) و بیدها را در زیر راستهی Heterocera (شاخک متفاوت) دسته بندی میکنند.
از لحاظ شکل بدن، بیدها بدنی ستبر و پر از کرک دارند و پروانهها بدنی نازک وشکمی کشیده و بدون کرک و یا کم کرک دارند. فلسهای بال بیدها، بزرگ و ضخیم است و باعث میشود که بال کرکی و ضخیم به نظر برسد حال آنکه پروانهها بالهای ظریف و نازکی دارند.
تفاوتهای رفتاری این دو گروه نیز قابل توجه است. بسیاری از بیدها شب فعال هستند (معدودی گونه روز فعال نیز وجود دارد) و تقریبا تمامی پروانهها روز فعال هستند. پروانهها در هنگام استراحت و هنگامی که برروی گل مینشینند بالهای خود را میبندند و یا به آرامی باز و بسته میکنند؛ در صورتی که اکثر بیدها با بالهای باز استراحت میکنند.
تصویر 1. چند گونه بید. 4-1) به شاخکهای شانه مانند توجه کنید؛ 5)گونهای بید با شاخک رشته مانند و غیر گرزی؛ 6) بید اطلس بزرگترین بید جهان که به اشتباه بزرگترین پروانه جهان نامیده میشود.
تصویر2. چند گونه پروانه. (به شاخکهای ظریفی که در انتها گرزی شکل هستند توجه کنید.)
تشکیل ابرهای ماماتوس (Mammatus cloud) یکی از اتفاقات نادر در طبیعته و حیفه اگه این اتفاق درست بالای سرت رخ بده و متوجه این پدیده نشی و یا مثل من وقتی متوجه بشی که خیلی دیر شده باشه و تنها بتونی آخرین لحظات حیات ماماتوسها رو ببینی .
هنگام ثبت این عکس چند نفری ایستادند و به پنجره خیره شدند!
آخرین لحظات حیات ابر ماماتوس . در این تصویر فقط چند تا سلول کوچک و بزرگ از ماماتوس باقی مانده
پی نوشت !
+ متاسفانه برای ثبت این پدیده هیچ ابزاری جز دوربین نیم پیکسلی موبایلم در اختیار نبود ، به همین دلیل کیفیت عکسها تعریف چندانی ندارد.
+ ماماتوس واژه لاتین و به معنی پستـــان است که البته نمیدونم پستـــان کدام پستاندار برای نامگذاری این دسته از ابرها مد نظر بوده.
+ امروز متوجه شدم خیلی مشکله که نیم ساعت به آسمون خیره بشی و دوباره بخوای مثال یک انسان عادی سرت رو پایین بگیری و به مسیرت ادامه بدی و البته گیج نزنی !
بیان مسئله
طی چند دهه گذشته متوسط دمای زمین حدود C 0.5 افزایش یافته و سالهای اخیر نیز به ترتیب جز گرمترین سالها بوده است ، اما چه دلیلی وجود دارد که این افزایش دما که بر اثرافزایش گازهای گلخانه ای بوجود می آید پیش رونده و دائمی باشد و باعث گرم شدن تدریجی زمین گردد؟
به هیچ دلیل نمی توان منکر وجود خاصیت گلخانه ای شد و وجود آن یکی از ثابت شده ترین اصول اقلیم شناسی است . همانطور که سه نیم میلیارد سال پیش حضور بخار آب فراوان در جو زمین و خاصیت گلخانه ای ، یکی از عوامل مهم در تشکیل حیات بروی زمین بوده است.
از 160000 سال پیش تا کنون بین تراکم گاز کربنیک در هواسپهر و دمای کره ، رابطه مستقیمی برقرار بوده و هرگاه تراکم Co2 بالا بوده دما نیز بالا بوده و برعکس ، پس شرایط مشابه در دوره های گذشته نیز وجود داشته ولی با فرایندهای تعادلی پس از مدتی میزان Co2 و متعاقبا دما نیز کاهش می یابد؛ به همین دلیل برای ارزیابی مساله گرمایش جهانی باید به فیدبک های مثبت و منفی که در زمین، خورشید, سیستم هواسپهر روی می دهد توجه داشت ، فیدبک های مثبت و منفی افزایش دما را طی فرایندهای کاهش می دهند و یا آن را تشدید می کنند .
فیدبک چیست؟
فیدبک(Feedback) یا پس خور نوعی واکنش یک سیستم است که در آن خروجی سیستم به عنوان ورودی نیز عمل می کند و به این ترتیب با توجه به خروجی سیستم ، حالت سیستم نیز تغییر می یابد. مثال کلاسیک در این مورد تنظیم درجه حرارت بدن است . هنگامی که در یک روز آفتابی از خانه خارج می شوید و گرمتان بشود این افزایش دما ادراک گیرنده های حسی شما را تحت تاثیر قرار می دهد( داده ورودی) . اگر زیر آفتاب همچنان بنمانید بدن شما واکنش فیزیولوژیک نشان میدهد به این معنی که منافذ پوست شما باز شده و از طریق ترشح و تبخیر عرق خنک خواهید شد، به علاوه واکنش رفتاری شما نیز تغییر میکند و به سایه پناه می برید و بدنتان خنک می شود این نمونه مثالی از فید بک منفی است که در آن واکنش سیستم در جهت عکس روند خروجی است که در این مثال افزایش دمای بدن که به عنوان ورودی بود باعث تغییر در سیستم و کاهش دمای بدن می شود.
در فیدبک مثبت افزایش خروجی منجر به افزایش باز هم بیشتر آن می شود مثالی از این نوع واکنش ، آتش سوزی جنگل است. در ابتدا چوبها کمی مرطوب هستند و خوب نمی سوزند اما با ادامه آتش سوزی چوبهای مجاور خشک می شوند و شروع به سوختن می کنند و این خود موجب خشک شدن چوبهای بیشتر و گسترش آتش سوزی می شود.
فید بک منفی عموما مطلوب تر است زیرا موجب ثبات می گردد و باعث می شود که سیستم در شرایط ثابت باقی بماند. فیدبک مثبت موجب ناپایداری می شود و از آن به چرخه ی معیوب نیز یاد می شود .
فیدبک های مثبت و منفی و اثر گلخانه ای
اثرگلخانه ای باعث آغاز یکسری فرایندهای فیدبکی منفی یا مثبت می شود که ممکن است هر افزایش دما را خنثی کرده ویا آن را افزایش دهد. فید بک منفی خودتنظیم کننده بوده و در واکنش به شرایط گرمایش موجب سرمایش جهانی می شود . فید بک مثبت خود تسهیل کننده است و باعث می شود هر پدیده که باعث افزایش دمای کره می شود، خود منجر به افزایش باز هم بیشتر دما گردد:
پس اگر فید بک های منفی مداوم و نیرومند باشند با گرمایش جهانی مقابله می کنند و سیستم مجددا به ثبات می رسد از سوی دیگر اگر سیستم فید بکی منفی در مقایسه با فیدبکهای مثبت ضعیف باشد گرمایش پیش رونده صورت می گیرد.
در واکنش فید بکی منفی ، فرض می کنیم که گرمای زمین افزایش یابد این افزایش دما عامل مناسبی برای رشد جلبکهای اقیانوسی هستند و جمعیت جلبکها به سرعت زیاد می شود ، افزایش جمعیت جلبکی باعث می شود که Co2 بیشتری از هوا به مصرف این موجودات برسد و در نتیجه تراکم Co2 در هواسپهر کم شده و دمای زمین متعاقب آن سردتر می شود و سیستم مجدد به تعادل می رسد .
در حالت دیگر فرض می کنیم که طی یک آشفتگی میزان Co2 در هواسپهر افزایش می یابد ( مثلا مصرف سوختهای فسیلی) ، افزایش تراکم Co2 باعث تحریک گیاهان به رشد می شود و با افزایش مقدار پوشش گیاهی جذب Co2 بیشتر شده و سرمایش تسهیل می یابد .
در مورد بخار آب که یکی از گازهای مهم گلخانه ای است نظرات مختلفی وجود دارد، نظر اصلی آن است که همراه با افزایش دما آب بیشتری از اقیانوسها تبخیر می شود و منجر به افزایش بخار آب هواسپهر و متعاقب آن تشکیل ابر می گردد، از آنجا که ابرها تابشهای خورشیدی را باز می تابانند ، افزایش پوشش ابر موجب سرمایش زمین می گردد.
در مورد فرایندهای فید بکی مثبت افزایش بخار آب به نوع دیگری نگریسته می شود با توجه به اینکه افزایش بخار آب یک گاز گلخانه ای است هر چه میزان تبخیر بیشتر شود میزان گرمایش بیشتر می شود به همین جهت نمی توان در مورد بخار آب به طور دقیق صحبت کرد که در چه جهتی عمل می کند و از همین رو اهمیت فوق العاده ای دارد .
گرمایش زمین باعث ذوب شدن یخچالهای می شود که گاز متان را در خود ذخیره کرده اند ، با وارد شدن گاز متان که یک گاز گلخانه ای است به هواسپهر گرمای زمین بیشتر می شود. از طرف دیگر کاسته شدن از لایه پوشش برفی زمین که بخش زیادی از نور خورشید را منعکس می کند و به سرد شدن زمین کمک می کند باعث می شود گرمای بیشتری به زمین برسد.
گرم شدن زمین باعث می شود انسان به وسایل سرمایشی روی بیاورد که استفاده از انرژی الکتریکی مستلزم مصرف بیشتر سوختهای فسیلی نیروگاها و در نتیجه افزایش بیشتر Co2 زمین و گرمایش بیشتر آن می شود.
فید بک مثبت یا منفی کدامیک اهمیت بیشتری دارند؟
فید بک منفی و مثبت همزمان در هواسپهر روی می دهد و لی هنوز مشخص نشده که کدام عامل اثر قوی تری دارد از طرفی نقش دوگانه بخار آب در هواسپهر در ارتباط با گرمایش زمین اهمیت فوق العاده دارد و باید مشخص شود در کدام جهت اثرات قوی تری دارد.
اینکه گرمایش جهانی بر اثر فعالیتهای انسانی واقعا در حال وقوع است یا نه، بحثهای شدیدی بین دانشمندان راه انداخته است. عده ای عقیده دارند که گرمایش جهانی پیشاپیش آغاز شده و عده ای دیگر بر این عقیده هستند که چرخه های فیدبکی منفی برای تعدیل آثار گرمایشی که انسان عامل آن است کفایت می کند.
اما همه نمونه سازیهای تجربی برای جهان حکایت دارد که هر ساله میزان گازکربنیک هوا افزایش می یابد و اگر این میزان به همین ترتیب ادامه یابد تراکم آن در سال 2030 به دوبرابر مقدار آن در انقلاب صنعتی می رسد. نمونه های مطالعاتی نشان می دهد دمای زمین تا اواسط همین قرن 2تا 5 درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت و سیستمهای فید بکی منفی به احتمال بسیار زیاد نمی تواند آثار گرمایشی ناشی از افزایش این حجم از Co2 را تا حد مطلوب کاهش دهند.
پس معقولانه ترین راه این است که از فعالیتهای که منجر با افزایش گازهای گلخانه ای می شود تا حد زیادی کاسته شود و امیدوار به اینکه سیستمهای فید بکی منفی در آینده کار خود را بدون نقص انجام خواهند داد نباشیم.
انقراض یکی از قوانین طبیعت است و سرنوشت نهایی همه ی گونه ها انقراض است. در مقابل انقراض، گونه زایی وجود دارد که با انقراض در حال تعادل است و در برخی موارد بیش تر از آن است، انقراض طبیعی به این معنی است که گونه ای طی فرایند رقابت و تکامل جای خود را به گونه ی موفق تر می دهد و حذف می شود . اما حذف ناگهانی گونه ها، بدون الگوی منطقی مسئله ای است که تعادل بین گونه زایی و انقراض را بر هم می زند و به همین جهت باید مورد توجه قرار گیرد. گذشته از فاجعه های طبیعی و برخی عوامل محیطی که باعث انقراض ناگهانی می شوند؛ نقش انسان در این قضیه بسیار فاجعه بار تر است . بهره بردای و شکار، حذف و برهم زدن زیستگاه ، وارد کردن گونه های جدید و غریبه به یک اکوسیستم و آلوده کردن محیط زیست همگی عواملی هستند که توسط انسان به طبیعت تحمیل می شوند و با حذف سریع گونه ها روند طبیعی انقراض که برای هر گونه حدود 10 میلیون سال است را با اشکال مواجه می کند که این پدیده اثرات ناگواری بروی کل حیات خواهد داشت !
حال این سوال مطرح می شود که به فرض اینکه انسان میزان انقراض گونه ها را 1000 برابر تسریع کرده باشد و چند گونه جانوری و گیاهی نیز قربانی پیشرفت انسان شده باشند اما لازم است انسان با صرف هزینه های هنگفت به حفظ گونه های جانوری و گیاهی بپردازد ؟ آیا غیر از این است که به فرض تخریب زیستگاه حیواناتی که در ظاهر هیچ اهمیتی در حیات انسان ندارند، زمینهای کشاورزی ایجاد می شوند و بشر یه سمت توسعه بیشتر گام بر می دارد ؟! ودر آخر اینکه این حفظ حیات گونه ها چه تاثیری در زندگی انسان خواهد داشت ؟
+ همه ما می دانیم که حفظ گونه های جانوری و گیاهی اهمیت دارد اما این اهمیت به چه دلیل است؟ بهترین راه برای درک این اهمیت این است که با مطالعه مسائل زیست محیطی و تفکر در این باب به بحث در مورد مسائل زیست محیطی و سوالات مطرح شده پرداخته شود و به همین جهت از همه خوانندگان وبلاگ تقاضا دارم به سوالات مطرح شده با هر بینشی که از مسائل زیست محیطی دارند پاسخ دهند .